تازه اومده بودیم هوایی تازه کنیم که با آلودگی هوا مواجه شدیم. آقا ما مردمان جداً جان سختی هستیم. نمیدونم آیندگان چقدر به این روحیه ما غبطه میخورند. اما واقعاً دممون گرم. با همه چیز می سازیم. این حد از انعطاف پذیری شایستهی فریز کردن DNA مردمان حال حاضر ایرانی است. بگذریم، استنشاق این ذرات معلق هم صفایی دارد، بدون مراجعه به فرد افیون فروش یهو چشممان میرود و در افق محو میشویم، هر وقت هم اثرش رفت یک کام کوچک از هوا میگیریم.
به شخصه فکر میکنم ما مردمانی کاملاً سرعتی، قدرتی و مدتی هستیم. میتوان سیستم عوارضی برای گذشتن ما از مسائل مختلف را راه اندازی کرد. البته این پیشنهاد باید طی یک بیزینس پلن درست و حسابی به خدمت نمایندگان محترم تسلیم شود. چیزی مثل عوارض خروج از کشور که ما آخر سر دلیلش را هم نفهمیدیم. ولی خب یک مارکتر همیشه باید به فرصت های موجود برای کسب درآمد بپردازد. دور نشیم از آلودگی هوا، فیروزکوهی و دماوندی نباشیم، ما هوای سالم نمیخواهیم، آقا نمیتونیم. نه اینکه نخوایم، نمیتونیم.
بیزینسها این روزها برای برندینگ از انجام و شوآف کردن مسئولیت اجتماعی صحبت میکنند. چیزی که ما در ایران شاهد اون نیستیم. مثلا شرکتها شنیده اند که اگر بگویند حامی محیط زیست هستند خوبه حتی اگر عمل هم نکردند. حتی در برگزاری کمپینها باید به این عناوین پرداخت.
اما دورهی زود باوری مخاطب و مشتری گذشته است و باید دست به کار شویم. بیخیال نباشیم، حیف است انقدر زود به زیر خاک برویم. برای ایران و ایرانی تلاش کنیم.
باز هم بگذریم، مدیا کست من در مورد آلودگی هوا و بازاریابی را در آپارات ببینید.